کاربرد رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی

«شما در کلاس‌های درس ادبیات انگلیسی، هنر چگونه بحث کردن را می‌آموزید.»

شاید جمله‌‌‌ای با مضمونِ《ای بابا! انتگرال و سینوس و تابع به چه درد زندگیمون خورد؟》برای شما هم آشنا باشد. بارها شنیده‌ایم که افراد از عدم کاربردی بودن درس‌هایی که در مدرسه و دانشگاه خوانده‌اند، در زندگی روزمره‌شان گِله دارند.

بااین‌حال، خبر خوشایندی برای متقاضیان و دانشجویان رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی داریم. دوستان عزیز! رشته‌ی منتخب شما در زندگی غیرحرفه‌ایتان هم کاربردیست. ‌‌

شما به‌عنوان دانشجوی رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی با رویکردهای انتقادی آشنا می‌شوید. برای مثال، وقتی تئوری‌های انتقادیِ رویکرد خواننده-محور(Reader-oriented approach) را مطالعه می‌کنید، درمی‌یابید که جایگاه اجتماعی، وضعیت اقتصادی و تجربه‌ی زیسته‌ی افراد (و احتمالاً عوامل دیگر) تعیین‌کننده‌ی نحوه‌ی تفسیر یک موضوع توسط آنهاست؛ بنابراین شما از افراد انتظار برداشت‌های یکسان ندارید و به‌تدریج می‌آموزید که بهتر است تعصب را کنار بگذارید و دیدگاه‌های متفاوت افراد را نسبت به یک مسئله برتابید.

به‌تصویر بالا نگاه کنید، در اولین نگاه خرگوش دیدید یا اردک؟ بیایید فرض کنیم شما در این تصویر اردک را دیده‌اید و دوستتان خرگوش را، آیا می‌توانید درک یکدیگر را از تصویر《نادرست》بخوانید؟ احتمالاً پاسخ شما منفیست، هم درک اردکی شما معتبر است و هم درک خرگوشی دوستتان، شما فقط از《زوایای مختلف》تصویر را دیده‌اید. ‌

البته قرار نیست اختلاف‌نظرها همیشه بر سر تشخیص خرگوش یا اردک باشد و بدون بحث و چالش خاتمه یابد. گاهی اختلافات به بحث و گفتگو می‌انجامد. خوشبختانه شما در کلاس‌های درس ادبیات انگلیسی هنر چگونه بحث کردن را می‌آموزید. عادت می‌کنید نکته‌سنج باشید و نظرات قابل‌بحث افراد را از زوایای گوناگون ارزیابی کنید. البته که صبورانه شنیدن و محترمانه سخن گفتن را هم تمرین می‌کنید، چرا که کلاس‌های درس ادبیات غالباً بحث-محور هستند و می‌توانند شما را برای شرکت در مکالمه‌های چالش‌برانگیز روزمره آماده کنند.‌‌

اگر کلاس‌های درس خلاقانه برگزار شوند، شما با به‌روزترین رویکردهای تحلیلی آشنا می‌شوید. برای مثال مطالعات پساانسان‌گرایی (posthuman studies) می‌تواند دیدگاه افراد را نسبت به دوگانه‌ی انسان/غیرانسان تغییر دهد. مثلاً اگر شما باور دارید که انسان حق دارد بر طبیعت و موجودات دیگر سلطه‌گری کند، از آنها به نفع خود بهره‌کشی کند و دنیا را درخدمت جوامع انسانی ببیند، احتمالاً در مواجهه با تئوری‌های  پساانسان‌گرایی باورهای خود را موردارزیابی قرار داده و میل بی‌نهایت بشر به قدرت‌طلبی را به‌چالش‌کشیده و رابطه‌ی روزمره‌تان را با طبیعت و موجودات دیگر بازبینی کرده و دیگر در ذهن و رفتارتان جایگاه سلطه‌جویانه‌ای را برای بشر درنظرنمی‌گیرید، به‌عبارت‌دیگر، احتمالاً شما فردی طبیعت‌دوست‌تر خواهید شد و در زندگی روزمره‌تان مسئولانه‌تر رفتار خواهید کرد.

مثال‌ها برای اثبات کاربردی بودن رشته‌ی ادبیات بسیار زیاد است. دروس زبان و ادبیات انگلیسی، به‌ویژه نقد ادبی، قادرند دیدگاه‌های متعصبانه‌ی افراد را صلح‌جویانه به‌چالش‌بکشند و آنها را به تحلیل و ارزیایی عادت دهند. ازاین‌رو دانشجویان این رشته می‌توانند از آموزه‌های انتقادی در زندگی روزمره‌ی خود استفاده کنند، البته اگر علاقمند، کنجکاو و پُرتلاش باشند.